شب تولدم رسید کسی واسم گل نیاورد، آب از سرم گذشته و بی تو نمیشه حتی مرد.
من به تنهایی تلسمم شوم بد یوم شد اسمم،
اسمتو باخون رگهام تو ترانه هام نوشتم،آخه ظالم ستمگر بی خدای بی پیمبر، جاری شد اشک چشمام بس که خشک بر در،با تولد عبوسم پائیز از سفر رسیده ، اسم چهار حرفیتو از من تموم دنیا شنیده،
نظرات شما عزیزان: